معنی فارسی moonal

B2

ویژگی یا حالت خاص مرتبط با نور یا تاثیرات ماه.

Relating to or resembling the light or features of the moon.

example
معنی(example):

درخشش ماه تمام کمپ را روشن کرد.

مثال:

The moonal glow lit up the entire campsite.

معنی(example):

ما از زیبایی ماه در آسمان شب لذت بردیم.

مثال:

We admired the moonal beauty of the night sky.

معنی فارسی کلمه moonal

: معنی moonal به فارسی

ویژگی یا حالت خاص مرتبط با نور یا تاثیرات ماه.