معنی فارسی moonblink
B2لحظهای که نور ماه به طور غیرقابل پیشبینی میتابد و جلب توجه میکند.
The quick, shimmering effect of moonlight as it reflects or flickers.
- NOUN
example
معنی(example):
چشمک زدن ماه در حالی که از میان درختان میگذشت، خیرهکننده بود.
مثال:
The moonblink was mesmerizing as it flickered through the trees.
معنی(example):
ما چشمک زدن ماه را که بر روی آب میرقصید، تماشا کردیم.
مثال:
We watched the moonblink dance across the water's surface.
معنی فارسی کلمه moonblink
:
لحظهای که نور ماه به طور غیرقابل پیشبینی میتابد و جلب توجه میکند.