معنی فارسی moonbow
B1پدیدهای نادر که در آن قوس رنگین به دلیل نور ماه ایجاد میشود.
A rainbow created by the light of the moon instead of the sun, often seen at night.
- NOUN
example
معنی(example):
یک قوس ماه زیبا بعد از باران بر فراز دریاچه ظاهر شد.
مثال:
A beautiful moonbow appeared over the lake after the rain.
معنی(example):
آنها عکسهایی از قوس ماه که شب را روشن کرده بود، گرفتند.
مثال:
They took pictures of the moonbow lighting up the night.
معنی فارسی کلمه moonbow
:
پدیدهای نادر که در آن قوس رنگین به دلیل نور ماه ایجاد میشود.