معنی فارسی moonface

B2

ماه‌چهره، توصیفی برای چهره‌ای گرد و درخشان.

A round and bright face, often likened to the moon.

example
معنی(example):

صورتش در نور نرم شمع مانند ماه‌چهره می‌درخشید.

مثال:

Her face glowed like a moonface in the soft candlelight.

معنی(example):

آنها او را با چهره‌ای گرد و روشن مانند ماه توصیف کردند.

مثال:

They described him as having a moonface, round and bright.

معنی فارسی کلمه moonface

: معنی moonface به فارسی

ماه‌چهره، توصیفی برای چهره‌ای گرد و درخشان.