معنی فارسی moonwards

B1

به سمت ماه، به عنوان یک قید برای توصیف جهت نگاه.

Towards the moon.

example
معنی(example):

او به سمت ماه نگاه کرد و به سفر فضایی امید داشت.

مثال:

He looked moonwards, dreaming of space travel.

معنی(example):

هنرمند صحنه‌ای را که به سمت ماه نگاه می‌کند، نقاشی کرد.

مثال:

The artist painted a scene looking moonwards.

معنی فارسی کلمه moonwards

: معنی moonwards به فارسی

به سمت ماه، به عنوان یک قید برای توصیف جهت نگاه.