معنی فارسی moph
B1مُف به افرادی اطلاق میشود که احساس ناراحتی میکنند و تمایلی به شرکت در فعالیتهای جمعی ندارند.
A person who feels down or is apathetic.
- NOUN
example
معنی(example):
او در فصل بارانی مانند یک مُف بود.
مثال:
He felt like a moph during the rainy season.
معنی(example):
یک مُف تمایل دارد از فعالیتهای شاد دور باشد.
مثال:
A moph tends to hide away from fun activities.
معنی فارسی کلمه moph
:
مُف به افرادی اطلاق میشود که احساس ناراحتی میکنند و تمایلی به شرکت در فعالیتهای جمعی ندارند.