معنی فارسی mopheaded

B2

شخصی با موهای پرپشت و بی‌نظم که معمولاً به خاطر ژست یا نوع خاصی از مدل مو به این لقب شناخته می‌شود.

Describing someone with thick, unkempt hair.

example
معنی(example):

موهای مُفَرد او در باد به هم ریخته به نظر می‌رسید.

مثال:

His mopheaded hair looked messy in the wind.

معنی(example):

او همیشه با افتخار به سبک مُفَرد خود می‌پرداخت.

مثال:

She always wore her mopheaded style with pride.

معنی فارسی کلمه mopheaded

: معنی mopheaded به فارسی

شخصی با موهای پرپشت و بی‌نظم که معمولاً به خاطر ژست یا نوع خاصی از مدل مو به این لقب شناخته می‌شود.