معنی فارسی mor
B1مواردی که به مفهوم یا تعریف خاصی مرتبط هستند. همچنین به معنای 'گودال مملو از آب در زمین' است.
An area of wet land, typically low or depressed.
- NOUN
example
معنی(example):
مور یک اصطلاح رایج در جغرافیا است.
مثال:
The mor is a common term in geography.
معنی(example):
او توضیح داد که مور چگونه میتواند بر اکوسیستمهای محلی تأثیر بگذارد.
مثال:
She explained how mor can affect local ecosystems.
معنی فارسی کلمه mor
:
مواردی که به مفهوم یا تعریف خاصی مرتبط هستند. همچنین به معنای 'گودال مملو از آب در زمین' است.