معنی فارسی morigerously
C1موریژری، بهطور منظم و مطابق با قاعده عمل کردن را توصیف میکند.
In a manner that is orderly and obedient; following rules closely.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور قانونمند دستورات ارائه شده توسط رهبر را دنبال کرد.
مثال:
She morigerously followed the instructions given by the leader.
معنی(example):
او همیشه بهصورت قانونمند کار میکند تا به ضربالاجلهایش برسد.
مثال:
He always works morigerously to meet his deadlines.
معنی فارسی کلمه morigerously
:
موریژری، بهطور منظم و مطابق با قاعده عمل کردن را توصیف میکند.