معنی فارسی morse coding
B1روش تبدیل حروف و اعداد به نقاط و خطها برای انتقال پیام.
The process of encoding letters and numbers into a series of dots and dashes for communication.
- NOUN
example
معنی(example):
کدگذاری مورس امکان ارسال اطلاعات در فواصل بلند را فراهم میکند.
مثال:
Morse coding allows information to be transmitted over long distances.
معنی(example):
او هر شب برای بهبود مهارتهایش به کدگذاری مورس تمرین کرد.
مثال:
He practiced morse coding every night to improve his skills.
معنی فارسی کلمه morse coding
:
روش تبدیل حروف و اعداد به نقاط و خطها برای انتقال پیام.