معنی فارسی mortalities

B1

میزان مرگ و میر یا تعداد مرگ‌ها در یک مدت زمان مشخص، عموماً با توجه به جمعیت و شرایط اقتصادی و اجتماعی بررسی می‌شود.

The state of being mortal; the incidence of death within a population.

noun
معنی(noun):

The state or quality of being mortal.

معنی(noun):

The number of deaths.

معنی(noun):

Death.

معنی(noun):

Mortals collectively.

example
معنی(example):

گزارش آمار مرگ و میرهای ناشی از بیماری را ارائه داد.

مثال:

The report gave statistics on the mortalities caused by the disease.

معنی(example):

نرخ مرگ و میر در سال‌های اخیر به طور قابل توجهی کاهش یافته است.

مثال:

Mortality rates have decreased significantly over the past years.

معنی فارسی کلمه mortalities

: معنی mortalities به فارسی

میزان مرگ و میر یا تعداد مرگ‌ها در یک مدت زمان مشخص، عموماً با توجه به جمعیت و شرایط اقتصادی و اجتماعی بررسی می‌شود.