معنی فارسی mortared
B1عملی است که در آن از ملات برای پیوند مصالح ساختمانی استفاده میشود و نشاندهنده کیفیت و دقت کار است.
To apply mortar for binding materials together.
- verb
verb
معنی(verb):
To use mortar or plaster to join two things together.
معنی(verb):
To pound in a mortar.
معنی(verb):
To fire a mortar (weapon).
example
معنی(example):
دیوار باستانی با دقت زیاد ملاتگذاری شده بود.
مثال:
The ancient wall was mortared with great precision.
معنی(example):
آنها سنگها را با دقت ملاتگذاری کردند تا ثبات را تضمین کنند.
مثال:
They mortared the stones carefully to ensure stability.
معنی فارسی کلمه mortared
:
عملی است که در آن از ملات برای پیوند مصالح ساختمانی استفاده میشود و نشاندهنده کیفیت و دقت کار است.