معنی فارسی mosquitoproof
B1طراحی شده برای جلوگیری از نفوذ مگسها، به ویژه از طریق توری یا پارچه خاص.
Designed to prevent mosquitoes from entering or being present.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این چادر مگسزن و مناسب برای کمپینگ است.
مثال:
This tent is mosquitoproof and perfect for camping.
معنی(example):
آنها توریهای مگسزن را بر روی پنجرهها نصب کردند.
مثال:
They installed mosquitoproof screens on the windows.
معنی فارسی کلمه mosquitoproof
:
طراحی شده برای جلوگیری از نفوذ مگسها، به ویژه از طریق توری یا پارچه خاص.