معنی فارسی motiveless

B2

بدون انگیزه، عملی که دلیلی برای انجام آن وجود ندارد.

Without motivation or reason.

example
معنی(example):

رفتار او برای همکارانش بدون انگیزه به نظر می‌رسید.

مثال:

His behavior seemed motiveless to his colleagues.

معنی(example):

یک اقدام بدون انگیزه می‌تواند به سردرگمی منجر شود.

مثال:

A motiveless action can lead to confusion.

معنی فارسی کلمه motiveless

: معنی motiveless به فارسی

بدون انگیزه، عملی که دلیلی برای انجام آن وجود ندارد.