معنی فارسی motivelessness
B2عدم وجود انگیزه، حالت یا موقعیتی که در آن افراد هیچ دلخواهی برای عمل کردن ندارند.
The state of lacking motivation.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم انگیزه در اقدامات او همه اطرافیانش را مبهوت کرده بود.
مثال:
The motivelessness in his actions puzzled everyone around him.
معنی(example):
عدم انگیزه میتواند نشانهای از مسائل عاطفی عمیقتر باشد.
مثال:
Motivelessness can be a sign of deeper emotional issues.
معنی فارسی کلمه motivelessness
:
عدم وجود انگیزه، حالت یا موقعیتی که در آن افراد هیچ دلخواهی برای عمل کردن ندارند.