معنی فارسی motorically

B1

به طور مرتبط با حرکت یا کنترل عضلات.

In a manner relating to motor function or movement.

example
معنی(example):

او در طول سال‌ها مهارت‌های خود را از نظر حرکتی بهبود داده است.

مثال:

He has improved his skills motorically over the years.

معنی(example):

از نظر حرکتی، کودکان در این سن به سرعت رشد می‌کنند.

مثال:

Motorically, children develop quickly at this age.

معنی فارسی کلمه motorically

: معنی motorically به فارسی

به طور مرتبط با حرکت یا کنترل عضلات.