معنی فارسی mousekin
B1موش کوچک، به خصوص در ادبیات کودکانه به طور برجسته دیده میشود.
A term often used to refer to a small mouse, especially in children's literature.
- NOUN
example
معنی(example):
موش کوچک به سرعت از روی زمین عبور کرد.
مثال:
The little mousekin scurried across the floor.
معنی(example):
گربه ما عاشق دنبال کردن موش کوچک بازیگوش در خانه است.
مثال:
Our cat loves to chase the playful mousekin around the house.
معنی فارسی کلمه mousekin
:
موش کوچک، به خصوص در ادبیات کودکانه به طور برجسته دیده میشود.