معنی فارسی mouseling
A1موشک، به ویژه برای اشاره به بچه موش در سنین پایین.
A young mouse, especially one that is still dependent on its mother.
- NOUN
example
معنی(example):
موشک نازک به آرامی جیکجیک میکرد.
مثال:
The mouseling was squeaking softly.
معنی(example):
یک موشک به مراقبت از سوی مادرش نیاز دارد.
مثال:
A mouseling needs care from its mother.
معنی فارسی کلمه mouseling
:
موشک، به ویژه برای اشاره به بچه موش در سنین پایین.