معنی فارسی mouthlike
B1این واژه به صفات یا شکلهایی اشاره دارد که مشابه دهان هستند.
Resembling or having characteristics of a mouth.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گل دارای گلبرگهای شبیه دهان بود که مشابه لبها بودند.
مثال:
The flower had mouthlike petals that resembled lips.
معنی(example):
موجهای اقیانوس شکلی شبیه دهان در ساحل ایجاد کردند.
مثال:
The ocean waves made a mouthlike shape on the shore.
معنی فارسی کلمه mouthlike
:
این واژه به صفات یا شکلهایی اشاره دارد که مشابه دهان هستند.