معنی فارسی mouthwash
A2دهانشویه، مایعی برای شستشوی دهان و دندان که باعث از بین بردن باکتریها و خوشبو شدن نفس میشود.
A liquid used to rinse the mouth, typically to reduce oral bacteria and freshen breath.
- noun
noun
معنی(noun):
A liquid used to clean one's mouth.
example
معنی(example):
من از دهانشویه برای تازه نگهداشتن نفسام استفاده میکنم.
مثال:
I use mouthwash to keep my breath fresh.
معنی(example):
بعد از مسواک زدن، همیشه با دهانشویه دهانم را شستشو میکنم.
مثال:
After brushing my teeth, I always rinse with mouthwash.
معنی فارسی کلمه mouthwash
:
دهانشویه، مایعی برای شستشوی دهان و دندان که باعث از بین بردن باکتریها و خوشبو شدن نفس میشود.