معنی فارسی mucid

B2

به معنای چسبنده، لزج و یا مرطوب است و معمولاً برای توصیف مواد یا وضعیت‌های خاص استفاده می‌شود.

Describing something that is slimy, moist, or sticky, often used in scientific contexts.

adjective
معنی(adjective):

Musty; mouldy; slimy; mucous

example
معنی(example):

ماده مچید دیوارهای قدیمی را پوشانده بود.

مثال:

The mucid substance covered the old walls.

معنی(example):

او یک لایه مچید روی غذای باقی‌مانده یافت.

مثال:

He found a mucid layer on the leftover food.

معنی فارسی کلمه mucid

: معنی mucid به فارسی

به معنای چسبنده، لزج و یا مرطوب است و معمولاً برای توصیف مواد یا وضعیت‌های خاص استفاده می‌شود.