معنی فارسی mucilage

B1 /ˈmju.sə.lɪdʒ/

یک ماده چسبنده که معمولاً توسط برخی گیاهان تولید می‌شود و برای حفظ رطوبت و به عنوان غلیظ‌کننده در غذاها کاربرد دارد.

A gelatinous substance produced by certain plants, often used for thickening and moisture retention.

noun
معنی(noun):

A thick gluey substance (gum) produced by many plants and some microorganisms.

example
معنی(example):

موسیلج معمولاً در آشپزی به عنوان غلیظ‌کننده استفاده می‌شود.

مثال:

Mucilage is often used in cooking as a thickener.

معنی(example):

این گیاه موسیلج تولید می‌کند تا رطوبت را حفظ کند.

مثال:

The plant produces mucilage to retain moisture.

معنی فارسی کلمه mucilage

: معنی mucilage به فارسی

یک ماده چسبنده که معمولاً توسط برخی گیاهان تولید می‌شود و برای حفظ رطوبت و به عنوان غلیظ‌کننده در غذاها کاربرد دارد.