معنی فارسی muckraked

B2

به عمل بررسی و افشای فسادها و ناهنجاری‌ها توسط خبرنگاران اطلاق می‌شود.

To investigate and expose corruption or scandal, similar to muckraking.

verb
معنی(verb):

To search for and expose corruption or scandal, especially as a form of investigative journalism.

example
معنی(example):

این روزنامه با مک‌رِیک کردن به افشای رسوایی پرداخت.

مثال:

The newspaper muckraked to expose the scandal.

معنی(example):

او به مدت چندین ماه به مک‌رِیک کردن ادامه داد قبل از اینکه یافته‌هایش را منتشر کند.

مثال:

He muckraked for several months before publishing his findings.

معنی فارسی کلمه muckraked

: معنی muckraked به فارسی

به عمل بررسی و افشای فسادها و ناهنجاری‌ها توسط خبرنگاران اطلاق می‌شود.