معنی فارسی mudsling
B1عملی که در آن فرد به دیگری حمله میکند یا او را بد میگوید تا اعتبار او را کاهش دهد.
The act of making malicious or insulting comments about someone, often in a competitive context.
- VERB
example
معنی(example):
در طول انتخابات، نامزدها شروع به حمله به یکدیگر کردند.
مثال:
During the election, the candidates began to mudsling.
معنی(example):
آنها به حمله به یکدیگر برای بیاعتبار کردن شهرت طرف مقابل پرداختند.
مثال:
They engaged in mudslinging to discredit each other's reputations.
معنی فارسی کلمه mudsling
:
عملی که در آن فرد به دیگری حمله میکند یا او را بد میگوید تا اعتبار او را کاهش دهد.