معنی فارسی mudstain
A2لکهای که بهدلیل تماس با گل بر روی سطوح ایجاد میشود.
A mark left on a surface due to the contact with mud.
- NOUN
example
معنی(example):
وقتی در پارک افتادم، به اشتباه لکه گل روی پیراهنم افتاد.
مثال:
I accidentally got a mudstain on my shirt when I fell in the park.
معنی(example):
لکه گل روی کفشهای او نشان میداد که از میدان عبور کرده است.
مثال:
The mudstain on her shoes indicated she had walked through the field.
معنی فارسی کلمه mudstain
:
لکهای که بهدلیل تماس با گل بر روی سطوح ایجاد میشود.