معنی فارسی muggering

B1

عمل دزدی به زور یا تهدید از سایرین.

The act of committing a mugging.

example
معنی(example):

پلیس در تلاش است تا دزدی‌های به روش کیف‌زنی در مرکز شهر را متوقف کند.

مثال:

The police are working hard to prevent muggering in the downtown area.

معنی(example):

دزدی‌های به روش کیف‌زنی به یک مشکل رایج در بسیاری از محله‌ها تبدیل شده‌اند.

مثال:

Muggering has become a frequent problem in many neighborhoods.

معنی فارسی کلمه muggering

: معنی muggering به فارسی

عمل دزدی به زور یا تهدید از سایرین.