معنی فارسی muggy
B1 /ˈmʌɡi/در زبان فارسی، اجازه دهید شرجی را به عنوان هوای گرم و مرطوب توصیف کنیم که باعث احساس سنگینی و خستگی میشود.
Characterized by excessive humidity; oppressively humid.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
(Of the weather, air, etc) humid, or hot and humid.
معنی(adjective):
Wet or mouldy
مثال:
muggy straw
example
معنی(example):
روز شرجی بود و همه را ناراحت کرد.
مثال:
It was a muggy day, making everyone uncomfortable.
معنی(example):
جَو در تابستان شرجی و چسبنده به نظر میرسید.
مثال:
The weather felt muggy and sticky during the summer.
معنی فارسی کلمه muggy
:
در زبان فارسی، اجازه دهید شرجی را به عنوان هوای گرم و مرطوب توصیف کنیم که باعث احساس سنگینی و خستگی میشود.