معنی فارسی mughlai

B2

غذایی با ریشه‌های هند و آسیای مرکزی که به خاطر استفاده از ادویه‌جات متنوع و روش‌های پخت خاص معتبر است.

A style of Indian cooking developed during the Mughal Empire, known for its rich gravies and elaborate dishes.

example
معنی(example):

غذای مغولای به خاطر طعم‌های غنی‌اش شناخته شده است.

مثال:

Mughlai cuisine is known for its rich flavors.

معنی(example):

در رستوران بریانی مغولای سفارش دادیم.

مثال:

We ordered Mughlai biryani at the restaurant.

معنی فارسی کلمه mughlai

: معنی mughlai به فارسی

غذایی با ریشه‌های هند و آسیای مرکزی که به خاطر استفاده از ادویه‌جات متنوع و روش‌های پخت خاص معتبر است.