معنی فارسی mullioned
B1پنجرههای که به چند قسمت تقسیم شدهاند و معمولاً با نوارهای عمودی جدا شدهاند.
Windows divided into several sections, usually by vertical bars.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پنجرههای ملا تری شده در کلیسای قدیمی بسیار جالب هستند.
مثال:
The mullioned windows in the old church are quite striking.
معنی(example):
طرحهای ملا تری شده اغلب در ساختمانهای سنتی استفاده میشوند.
مثال:
Mullioned designs are often used in traditional buildings.
معنی فارسی کلمه mullioned
:
پنجرههای که به چند قسمت تقسیم شدهاند و معمولاً با نوارهای عمودی جدا شدهاند.