معنی فارسی mulmull
B1تفکر و بررسی دوباره یک موضوع یا تصمیم بهطور غیررسمی و به آرامی.
To think or discuss in a relaxed or informal manner, often about one's day or decisions.
- VERB
example
معنی(example):
او دوست دارد بعد از کار در مورد روزش با هم حرف بزند.
مثال:
She loves to mulmull about her day after work.
معنی(example):
معمول است که قبل از تصمیمگیری در مورد انتخابها فکر کنیم.
مثال:
It's common to mulmull over decisions before making a choice.
معنی فارسی کلمه mulmull
:
تفکر و بررسی دوباره یک موضوع یا تصمیم بهطور غیررسمی و به آرامی.