معنی فارسی mulse

B1

فکر کردن یا بررسی دوباره به آرامی و به طور غیررسمی.

To contemplate or reflect upon something in a relaxed manner.

example
معنی(example):

تفکر مجدد در مورد ایده‌ها می‌تواند به خلاقیت بیشتر منجر شود.

مثال:

To mulse the ideas can lead to greater creativity.

معنی(example):

من اغلب در مورد داستان‌هایی که می‌خواهم بنویسم فکر می‌کنم.

مثال:

I often mulse over the stories I want to write.

معنی فارسی کلمه mulse

: معنی mulse به فارسی

فکر کردن یا بررسی دوباره به آرامی و به طور غیررسمی.