معنی فارسی multibranched

B1

دارای چندین شاخه، معمولاً در مورد درختان یا سیستم‌های پیچیده.

Having multiple branches, used in contexts like botany or problem-solving strategies.

example
معنی(example):

درختان چند شاخه‌ای سایه بیشتری در پارک فراهم می‌کنند.

مثال:

The multibranched trees provide more shade in the park.

معنی(example):

یک روش چند شاخه‌ای می‌تواند مشکلات پیچیده را به طور مؤثر حل کند.

مثال:

A multibranched approach can solve complex problems effectively.

معنی فارسی کلمه multibranched

: معنی multibranched به فارسی

دارای چندین شاخه، معمولاً در مورد درختان یا سیستم‌های پیچیده.