معنی فارسی multibranchiate
B1موجوداتی که دارای چندین شاخه یا قسمت مشابه هستند، اغلب در زیستشناسی مورد بحث قرار میگیرد.
Having multiple branches, commonly used in biological contexts, especially relating to species with various appendages.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این موجود چندشاخهای دارای چندین آبشش برای تنفس زیر آب است.
مثال:
The multibranchiate organism has several gills for breathing underwater.
معنی(example):
دانشمندان گونههای چندشاخهای را برای درک اکوسیستمهای آبی مطالعه میکنند.
مثال:
Scientists study multibranchiate species to understand aquatic ecosystems.
معنی فارسی کلمه multibranchiate
:
موجوداتی که دارای چندین شاخه یا قسمت مشابه هستند، اغلب در زیستشناسی مورد بحث قرار میگیرد.