معنی فارسی multifariously
B1به شیوهای که شامل تنوع و خلاقیت در جنبههای مختلف باشد.
In various ways; diversely.
- ADVERB
example
معنی(example):
هنرمند خود را به صورت متعدد و از طریق رسانههای مختلف ابراز کرد.
مثال:
The artist expressed herself multifariously through various mediums.
معنی(example):
جامعه به طور متنوعی به این پروژه کمک کرد.
مثال:
The community contributed multifariously to the project.
معنی فارسی کلمه multifariously
:
به شیوهای که شامل تنوع و خلاقیت در جنبههای مختلف باشد.