معنی فارسی multifactorially

B1

به شیوه‌ای که شامل عوامل و ویژگی‌های متعدد باشد.

In a way that involves many factors.

example
معنی(example):

مسئله می‌تواند به صورت چندعاملی برای درک عمیق‌تر بررسی شود.

مثال:

The problem can be examined multifactorially for a deeper understanding.

معنی(example):

نتایج باید به صورت چندعاملی تحلیل شوند تا تمام تأثیرات مشاهده شود.

مثال:

The results should be analyzed multifactorially to see all influences.

معنی فارسی کلمه multifactorially

: معنی multifactorially به فارسی

به شیوه‌ای که شامل عوامل و ویژگی‌های متعدد باشد.