معنی فارسی mumming play

B1

نمایشی که به‌صورت سنتی اجرا می‌شود و شامل عناصر داستانی و بازیگری مومن است.

A type of performance that often involves a narrative performed by mummers.

example
معنی(example):

یک نمایش مومن معمولاً داستانی تاریخی را روایت می‌کند.

مثال:

A mumming play often tells a historical story.

معنی(example):

آنها یک نمایش مومن را برای جشن‌گرفتن فصل تعطیلات اجرا کردند.

مثال:

They performed a mumming play to celebrate the holiday season.

معنی فارسی کلمه mumming play

: معنی mumming play به فارسی

نمایشی که به‌صورت سنتی اجرا می‌شود و شامل عناصر داستانی و بازیگری مومن است.