معنی فارسی mumming plays
B2مجموعهای از نمایشها که بهوسیله مومنها اجرا میشود و داستانها و سناریوهای مختلفی را شامل میشود.
A collection of performances done by mummers, often featuring various stories.
- NOUN
example
معنی(example):
نمایشهای مومن اغلب در جشنوارههای محلی اجرا میشوند.
مثال:
Mumming plays are often performed at local fairs.
معنی(example):
جشنواره در طول روز چندین نمایش مومن را به نمایش گذاشت.
مثال:
The festival featured several mumming plays throughout the day.
معنی فارسی کلمه mumming plays
:
مجموعهای از نمایشها که بهوسیله مومنها اجرا میشود و داستانها و سناریوهای مختلفی را شامل میشود.