معنی فارسی mumped

B1

حالتی غم‌انگیز یا افسرده که نشان‌دهنده نارضایتی است.

To behave in a gloomy or sulky manner, often due to disappointment.

example
معنی(example):

بعد از باخت، او در خانه مغموم بود.

مثال:

After the loss, he mumped around the house.

معنی(example):

او بعد از لغو برنامه مورد علاقه‌اش چند روز غمگین بود.

مثال:

She mumped for days after her favorite show was canceled.

معنی فارسی کلمه mumped

: معنی mumped به فارسی

حالتی غم‌انگیز یا افسرده که نشان‌دهنده نارضایتی است.