معنی فارسی mumping
B1مومپینگ، ابراز نارضایتی یا ناخشنودی به شکلی مشخص و معمولاً با شکایت کردن.
The act of expressing dissatisfaction or complaint.
- VERB
example
معنی(example):
مومپینگ روش محبوبی برای بیان نارضایتی در دورههای قدیمی بود.
مثال:
Mumping was a popular way to express dissatisfaction in the old times.
معنی(example):
او هنگامی که با تصمیمات اتخاذ شده مخالف بود به مومپینگ روی آورد.
مثال:
He resorted to mumping when he disagreed with the decisions made.
معنی فارسی کلمه mumping
:
مومپینگ، ابراز نارضایتی یا ناخشنودی به شکلی مشخص و معمولاً با شکایت کردن.