معنی فارسی mundation
B1بنیاد، فرایند یا عمل ایجاد پایه و اساس برای یک سازه یا ساختار.
The act of establishing a foundation or basis for something.
- NOUN
example
معنی(example):
بنیاد بنیانگذاری برای ثبات بسیار مهم است.
مثال:
The mundation of the foundation is crucial for stability.
معنی(example):
یک بنیاد درست تضمین میکند که سازه پایدار خواهد بود.
مثال:
A proper mundation ensures the structure will last.
معنی فارسی کلمه mundation
:
بنیاد، فرایند یا عمل ایجاد پایه و اساس برای یک سازه یا ساختار.