معنی فارسی munificently

B2

به طور سخاوتمندانه، به شکلی که بیش از حد معمول و انتظار باشد.

In a very generous manner.

example
معنی(example):

او به طور سخاوتمندانه‌ای برای حمایت از آموزش اهدا کرد.

مثال:

She donated munificently to support education.

معنی(example):

او به طور سخاوتمندانه‌ای هزینه‌های رویداد را پوشش داد.

مثال:

He munificently covered the costs of the event.

معنی فارسی کلمه munificently

: معنی munificently به فارسی

به طور سخاوتمندانه، به شکلی که بیش از حد معمول و انتظار باشد.