معنی فارسی murderess
B1زن قتل کننده، که به صورت غیرقانونی شخص دیگری را میکشد.
A female murderer.
- NOUN
example
معنی(example):
این داستان درباره یک قاتل زن مشهور است.
مثال:
The story features a notorious murderess.
معنی(example):
در نمایش، قاتل زن جرم خود را پنهان میکند.
مثال:
In the play, the murderess hides her crime.
معنی فارسی کلمه murderess
:
زن قتل کننده، که به صورت غیرقانونی شخص دیگری را میکشد.