معنی فارسی murmurish
B1خاصیتی که به صدای آرام و ملایم اشاره دارد.
Having the quality of a gentle, soft murmur.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آب حالتی ملایم داشت که آرامشبخش بود.
مثال:
The water had a murmurish quality that was relaxing.
معنی(example):
لحن ملایم او باعث شد همه احساس راحتی کنند.
مثال:
Her murmurish tone made everyone feel at ease.
معنی فارسی کلمه murmurish
:
خاصیتی که به صدای آرام و ملایم اشاره دارد.