معنی فارسی muscleless
B1بدون عضله، اشاره به وضعیتی دارد که در آن بدن یا بخشی از بدن فاقد عضله است.
Lacking muscles; a condition where muscle tissue is absent.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی افراد به دلیل یک بیماری ژنتیکی نادر بدون عضله متولد میشوند.
مثال:
Some people are born muscleless due to a rare genetic condition.
معنی(example):
یک قورباغه بدون عضله در جنگل بارانی استوایی کشف شد.
مثال:
A muscleless frog was discovered in the tropical rainforest.
معنی فارسی کلمه muscleless
:
بدون عضله، اشاره به وضعیتی دارد که در آن بدن یا بخشی از بدن فاقد عضله است.