معنی فارسی mussiest

A2

مستعار به صفتی اطلاق می‌شود که نشان‌دهنده کثیفی یا آشفته‌گی است.

The most messy or untidy in appearance.

example
معنی(example):

این توله سگ، کثیف ترین سگ در پارک بود.

مثال:

The puppy was the mussiest of all the dogs at the park.

معنی(example):

بعد از بازی در گل، او از دوستانش کثیف تر به نظر می‌رسید.

مثال:

After playing in the mud, he looked the mussiest among his friends.

معنی فارسی کلمه mussiest

: معنی mussiest به فارسی

مستعار به صفتی اطلاق می‌شود که نشان‌دهنده کثیفی یا آشفته‌گی است.