معنی فارسی mustachio

A2

موهای زائدی که بر روی لب فوقانی مردان رشد می‌کند و می‌تواند در اشکال و اندازه‌های مختلف باشد.

Facial hair located above the upper lip, often styled in various forms.

noun
معنی(noun):

A mustache, especially a large or lush one.

verb
معنی(verb):

To adorn with a mustachio, or something that resembles a mustachio.

example
معنی(example):

او دارای سبیل بلندی است که هر روز آن را آرایش می‌کند.

مثال:

He has a thick mustachio that he styles daily.

معنی(example):

سبیل معمولاً به عنوان نمادی از مردانگی دیده می‌شود.

مثال:

The mustachio is often seen as a symbol of masculinity.

معنی فارسی کلمه mustachio

: معنی mustachio به فارسی

موهای زائدی که بر روی لب فوقانی مردان رشد می‌کند و می‌تواند در اشکال و اندازه‌های مختلف باشد.