معنی فارسی musumee

B1

نوعی اثر هنری یا شیء تزئینی، به طور خاص در فرهنگ‌های خاص.

A type of decorative artwork or artifact, often culturally significant.

example
معنی(example):

مسومه پر از رنگ‌ها و طرح‌های زنده بود.

مثال:

The musumee was filled with vibrant colors and designs.

معنی(example):

آنها یک مسومه زیبا در نمایشگاه هنری به نمایش گذاشتند.

مثال:

They displayed a beautiful musumee at the art show.

معنی فارسی کلمه musumee

: معنی musumee به فارسی

نوعی اثر هنری یا شیء تزئینی، به طور خاص در فرهنگ‌های خاص.