معنی فارسی mutineering

B1

شورشگری، حالتا یا عمل شورش کردن، معمولاً در ارتباط با گروه‌هایی مانند ارتش یا ناوگان مطرح می‌شود.

The act or process of rebelling against authority, often within a military or naval context.

example
معنی(example):

شورش در نیروی دریایی تحمل نمی‌شد.

مثال:

Mutineering was not tolerated in the navy.

معنی(example):

روحیه شورشی او باعث بی‌نظمی در میان رده‌ها شد.

مثال:

His mutineering spirit caused unrest among the ranks.

معنی فارسی کلمه mutineering

: معنی mutineering به فارسی

شورشگری، حالتا یا عمل شورش کردن، معمولاً در ارتباط با گروه‌هایی مانند ارتش یا ناوگان مطرح می‌شود.