معنی فارسی mutisms
B1عدم توانایی یا تمایل به صحبت کردن ناگهانی و موقت.
A condition where an individual is unable or unwilling to speak, often in specific situations.
- NOUN
example
معنی(example):
برخی از کودکان ممکن است در شرایط استرسزا دچار سکوت (موتیسم) شوند.
مثال:
Some children may experience mutisms during certain stressful situations.
معنی(example):
کلاس درباره انواع مختلف سکوت (موتیسم) در پروژه روانشناسی خود بحث کرد.
مثال:
The class discussed different types of mutisms in their psychology project.
معنی فارسی کلمه mutisms
:
عدم توانایی یا تمایل به صحبت کردن ناگهانی و موقت.