معنی فارسی mutist

B1

شخصی که به طور موقت قادر به صحبت نیست.

A person who experiences mutism, typically refusing to speak in certain situations.

example
معنی(example):

یک موتیست ممکن است بدون دلیل مشخصی از صحبت کردن امتناع کند.

مثال:

A mutist may refuse to speak without any apparent reason.

معنی(example):

روان‌درمانگر با یک موتیست کار کرد تا به او کمک کند تا خود را بیان کند.

مثال:

The therapist worked with a mutist to help them express themselves.

معنی فارسی کلمه mutist

: معنی mutist به فارسی

شخصی که به طور موقت قادر به صحبت نیست.